-
کوچه
پنجشنبه 19 آبانماه سال 1384 13:32
کوچه بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم...
-
هی.....
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1384 20:23
وقتی فکر می کنم که روزی فراموشم می کنی،بغض گلویم را می گیرد. وقتی فکر می کنم که تمام خاطرات با هم بودنمان را از یاد خواهی برد، دلم می گیرد. وقتی فکر می کنم که روزی دستانم را رها خواهی کرد،می ترسم از تنهایی. وقتی فکر می کنم که روزی خواهم رفت ، اشک از چشمانم فرو میریزد. .......و تو روزی خواهی رفت و دست تقدیر را بهانه...
-
..........
سهشنبه 17 آبانماه سال 1384 14:29
شطِ صبور وقتی باهات حرف میزنم تو چشام نگاه نکن وقتی دردمو میگم گونه هاتو تر نکن گونه های خیس تو مثه جاده می مونه یک مسافر غریب اونجا زیر بارونه وقتی باهات حرف میزنم تو منو رها نکن میون شهر غریب منو بی پناه نکن وقتی باهات حرف میزنم اشکامو تو پاک نکن قطره قطره اشکامو سینه ریز تن نکن تن تو برگ گل شقایقه اشک من شبنم صبح...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 آبانماه سال 1384 14:34
دهانت را می بویند مبا دا گفته باشی دوستت دارم دلت را می بویند روزگار غریبی است نازنین وعشق را کنار تیرک تازیان میزنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد ف . ف
-
گفته نتونی!!
یکشنبه 1 آبانماه سال 1384 18:35
وقتی عاشق شوی راز دلتو گفته نتونی وقتی عاشق شوی راز دلتو گفته نتونی چه قده سخته خدایا چه قده سخته خدایا چه قده سخته خدایا چه قده سخته خدایا چه قده سخته خدایا چه قده سخته خدایا روز نوروز بچینی گل سرخ بر سر راه نگات فرش کنی روز نوروز بچینی گل سرخ بر سر راه نگات فرش کنی دلبرت بیاد بپرسه کار کیست؟ تو براش گفته نتونی! چه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1384 16:56
دلتنگم! به اندازهء پلکهایی که در عمرم زده ام دلتنگم! به اندازهء دلتنگی های عالم دلتنگ دوران کودکی دلتنگ پدر و مادر بزرگ مرحومم دلتنگ روزهای گذشته که همه اش خاطره شد دلتنگ معصومیت از دست رفته دلتنگم!! دلتنگم گر به قصر آرزوها نرسم دلتنگ روزهای پر هیاهو روزهای بیشتر با تو بودن دلتنگ صداقت های روزگار و بیشتر از همه دلتنگ...
-
ماه و سنگ
شنبه 16 مهرماه سال 1384 00:14
اگر ماه بودم به هر کجا که بودم سراغ تو را از خدا می گرفتم و گر سنگ بودم به هر جا که بودم سر رهگذار تو جا می گرفتم اگر ماه بودی ـ به صد ناز ـ شاید شبی بر لب بام من می نشستی وگر سنگ بودی به هر جا که بودی مرا می شکستی مرا می شکستی !!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 مهرماه سال 1384 17:27
هر ثانیه که می گذرد چیزی از تو را با خود می برد زمان غارتگر عجیبی است همه چیز را بی اجازه می برد و تنها یک چیز را همیشه فراموش میکند حس دوست داشتن تو را
-
سفر
شنبه 2 مهرماه سال 1384 19:56
اگه راهم این روزا از تو یه کم دوره ببخش! توی زندگی ادم یه وقت ها مجبوره ببخش! بگذر از من اگه صبر و طاقتم کافی نبود عکس من تو قاب رویایی که می بافی نبود بگذر از من اگه جمعه بود و باز دیر اومدم شب واسه گفتن قصه ها به تاءخیر اومدم گل یک دونه ء گلدون بلور زندگی چی دارم واست به جز یه عالمه شرمندگی ببخش اگه میونمون فاصله...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 شهریورماه سال 1384 15:50
یا صاحب الزمان ادرکنی شما که سرور مایی چرا رخ نمی نمایی یا اباصالح کجایی؟
-
!!!نگاه بی ستاره!!!
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1384 00:01
نگاه بی ستاره نگاهم بازم به اسمونه اما نگاهم پی ستاره ها نیست نگاهم به دنبال نگاه توست همان نگاه گرم و مهربان همان نگاهی که باران را به یاد من می اورد همان نگاهی که بهار را به یاده من اورد همان نگاهی که به بهار و بهار بودن معنا داد همان نگاهی که خزون را از یادم برد همان نگاهی که پر از حرفهای نگفته است همان نگاهی که...
-
بدمینتون!!!
شنبه 19 شهریورماه سال 1384 22:08
اینم سالن بدمینتون آتن ۲۰۰۴
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1384 22:43
به باغ همسفران صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه ی ان گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش من از تنصیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیشبینی نمی کرد بیا زندگی را بدزدیم ان وقت میان دو دیدار قسمت کنیم بیا...
-
رفیق نیمه راه نیستم
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1384 21:10
یادته؟ یادته گفتی اگه راستشو بگی تا آخرش باهاتم نمیخوام قولتو به یادت بیارم یادته؟ منم بهت قولی داده بودم یادته؟ نمیدونم دیگه با چه رویی صداتو بشنوم از خودم خیلی شرمم اومد خییییلی شبها تو آسمون دیگه ستارتو نمی بینم ستاره های دیگه میگن تو دلت گرفته !! دلت از من گرفته میدونم میدونم چی میگی دیگه شبها به آسمون نگاه کردن...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1384 12:49
سلام به همهء دوستان منم مثل بقیهء دوستان منتظر جواب کنکورم!!! شاید دیر به دیر اپ کنم ولی همیشه به یاد دوستام هستم شاید هر ماه یک بار اپ کنم ولی فعلا که هستیم
-
دوباره هفتم شهریوره
یکشنبه 6 شهریورماه سال 1384 15:11
سلام!!! دوباره هفتم شهریوره دوباره روز تولد منه دوشنبه!!!!!!!!!!!!!!! یه روز نادم میشی !!! پشیمون امد !! امد اما در نگاهش امد اما در نگاهش ان نوازشها نبود چشم خواب الودش را مستی رویا نبود نقش عشق و ارزو!! نقش عشق و ارزو از چهرهء دل شسته بود عکس شیدایی در ان ایینهء سیما نبود لب همان لب بود!! لب همان لب بود اما بوسه اش...
-
روزهای بی خاطره
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1384 14:59
گفته بودم که باید بروم بروم تا که نماند اثرم از این شهر غریب خواهم رفت به انجا که دگر دل نشود در به درت چه حرف ها داشتم ! حرف دل اینک من ماندم و خیال تو ندیدی ! ندیدی بعد تو چه شد با من چه شد بر من ! چه امد بر سر افکار من خانهء دل !! خانهء دل در حسرت یک لحظه شادی در حسرت نگاه تو در حسرت صدای تو... این بود عشق با تمام...
-
خاطره
سهشنبه 1 شهریورماه سال 1384 09:40
گفتم شاید ندیدنت از خاطرت دورم کنه دیدم ندیدنت فقط میتونه که کورم کنه میتونه گریونم کنه ! گفتم صداتو نشنوم شاید که از یادم بری دیدم تو گوش ام جز صدات نیستش صدای دیگری نیستش صدای دیگری ! ندیدن و نشنیدنت عشقت رو از دلم نبرد فقط دونستم بی تو دل پر پر شد و گم شد و مرد بعد از تو باغ لحظه هام حتی یه غنچه گل نداد همش میگفتم...
-
تنها یادگار
شنبه 29 مردادماه سال 1384 13:43
دلم میخواد گریه کنم اما اشکم در نمی اد دلم می خواد پیشت با شم اما تو اینو نمی خوای دلم میخواد بهم بگی بهم بگی دوستم داری اما تو اینو نمی گی چونکه تو دوستم نداری دلم می خواست پیشم بودی حتی یه مدت کوتاه دلم می خواست با من بودی هر چند که خواستم نا بجا ست دلم میخواد ببینمت ولی نمیتونم دیگه هر کی باشم هر جا باشم دلم به سمت...
-
مهمانی
شنبه 29 مردادماه سال 1384 12:51
اون روزا ما دلی داشتیم واسه مردن جونی داشتیم واسه مردن کسی بودیم کاری داشتیم پاییز و بهاری داشتیم تو سرا ما سری داشتیم عشقی و دلبری داشتیم کسی امد که حرف عشق رو با ما زد دل ترسوی ما هم دل به دریا زد به یک دریای توفانی دل ما رفته مهمانی جه دوره ساحلش از دور پیدا نیست یه عمری راهه و در قدرت ما نیست باید پارو نزد وا داد...